摘要:مقدمه: مديران آموزشی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برای سازگار نمودن آموزش با نيازهای حرفهای بر آن شدند تا به طراحی دوره مستقل آموزش پزشکی اورژانس در دوره پزشکی عمومی اقدام نمايند. اين مطالعه با هدف تعيين نظرات صاحبنظران در مورد حداقلهای آموزشی دوره اورژانس در دوره پزشکی عمومی طراحی گرديد. روشها: اين مطالعه توصيفی- مقطعی در سال 1382 در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. جمعآوری نظرات گروههای مختلف ذینفع در سه مرحله انجام گرديد. در مرحله نخست، با پرسشنامهای باز، نظرات 30 نفر از کارورزان، دستياران و پزشکان عمومی در مورد آموزشهای لازم در زمينه اورژانسهای داخلی و جراحی و عناوين مرتبط با سرفصلهای آن جمعآوری شد. در مرحله دوم، نتايج حاصل از مرحله قبلی به صورت پرسشنامهای به 30 نفر پزشک عمومی و دستيار و هيأت علمی ارائه شد تا نظرات ايشان درباره حذف موارد غيرمرتبط به دست آيد. در مرحله سوم، از گروهی صاحبنظر دعوت به عمل آمد تا بر اساس شاخصهای آماری به دست آمده و پس از بحث و گفتگو درباره هر عنوان، به انتخاب و يا حذف نهايی عناوين اقدام نمايند. دادهها با شاخصهای آماری ميانگين و فراوانی نسبی به کمک نرمافزار SPSS تحليل شد. نتايج: در مرحله نخست، مجموعاً 431 عنوان استخراج شد که اين عناوين نهايتاً در 13 گروه طبقهبندی گرديد. طی مرحله سوم، از مجموع 431 عنوان مورد بررسی، 132 عنوان حذف و 146 مورد پذيرفته شد و 153 مورد به عنوان مواردی مشخص گرديد که بايد در گروههای تخصصی آموزش داده شوند. پس از انجام حذفها، بر اساس جمع نمرات دو معيار معرفی شده، نمره کل هر عنوان مشخص و عناوين براساس اين نمرات رتبهبندی شدند، اورژانسهای شکم و تروماها بالاترين تعداد عناوين را دريافت نمودند. نتيجهگيری: نتايج اين مطالعه به عنوان زير بنای طراحی يک برنامه آموزشی مناسب میتواند مورد استفاده برنامهريزان آموزشی قرار گيرد. اين حداقلهای اورژانسهای داخلی و جراحی بومی شده میتواند در اتخاذ تصميمات آموزشی و مديريتی راهگشا باشد.
其他摘要:Introduction: In order to adjust medical students’ education with their professional needs, the educational managers in Isfahan Medical University decided to design a specific course for teaching Emergency Medicine. This study was done to determine the viewpoints of experts concerning minimum educational needs in emergency departments during general medical education. Methods: This cross-sectional study was performed in Medical University of Isfahan in 2003. The data was collected through three phases. In the first phase, the viewpoints of 30 interns, residents and general practitioners about minimum educational needs in emergency departments were gathered using open ended questions. Then a questionnaire was developed based on the results to be used in the second phase in which the viewpoints of 30 residents, faculty members and general practitioners were asked in order to delete unrelated topics. In the third phase, experts were invited and requested to discuss about each topic and choose the final topics according to the statistical results. The data was analyzed by SPSS software using mean and frequency. Results: During the first phase, 431 topics in 13 groups were defined. In the second phase, 132 topics were omitted, 146 were accepted, and 153 were remained to be taught in professional subgroups. Then, based on two introduced criteria the score of each topic was determined and the topics were ranked according to these scores. Abdominal emergencies and traumas had the most topics among all topics. Conclusion: The results of this study can be used as a base for designing a proper educational program. These minimum learning requirements for internal and surgical emergency wards can help in educational and managerial decision making.
关键词:حداقلهای آموزشی; اورژانس داخلی و جراحی; پزشکی عمومی; آموزش پزشکی.
其他关键词:Minimum learning requirements; Internal and surgical emergencies; General medicine; Medical education.