摘要:مؤسسه. دانشگاه علوم پزشکی شيراز مقدمه. ميزان توانائی اساتيد در امر تدريس ارتباط معنی داری با ميزان آگاهی آنان از فرايند آموزش و برنامه ريزی درسی دارد . توجه به لزوم برنامه ريزی درسی و دقت در اجزای تشکيل دهنده آن به عنوان يک سيستم در مجموع نشانگر حساسی از سازمان فکری و روندآموزشی اساتيد ميباشدعلمای تعليم .و تربيت معتقدند که دانشجو مرکزيت و محور آموزش است .اساتيد بايد موقعيت آموزش را آنچنان فراهم کنند که شاگردان خود را در فعاليتهای آموزشی سهيم و دخيل بدانند در چنين وضعيتی است که ادامه جريان تفکر در محيط آموزشی امکان پذير می شود و شاگردان احساس لياقت و شايستگی خواهند کرد.بااين ايده بر آن شديم تا نظرات اساتيد را با دانشجويان پزشکی در مورد ابعاد مختلف برنامه ريزی آموزش پزشکی بررسی نمائيم. روشها. اين پژوهش از نوع توصيفی تحليلی و جمعيت مورد مطالعه را اساتيد و دانشجويان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شيراز در مقطع کار ورزی تشکيل می دهند ابتدا پرسشنامه ای در ارتباط با فرآيند آموزش ( برنامه – استاد آموزش علوم پايه و بالينی با سؤال (41 ) بسته و يک سؤال باز در ارتباط باintegration تدوين گرديد . روايی پرسشنامه رابانظرخواهی از صاحبنظران و پايايی آن با انجام test re-test تعيين گرديد.پرسشنامه ها ,توسط پرسشگر توزيع و بعد از تکميل جمع آوری گرديد يافتهها. بررسی يافته ها نشان می دهد که در بعضی از حيطه های مورد تحقيق برنامه ريزی آموزشی ,ا هداف و استراتژی آموزش در علوم پايه وعلوم بالينی ديدگاه دانشجو يان با نظرات اساتيد متفاوت است .و در برخی از نتايج نظرات اساتيد و دانشجويان همسو می باشد. نتيجه. تنظيم اهداف بر اساس نياز جامعه از ضروريات و رکن اساسی هر برنامه آموزشی است هر برنامه آموزشی هنگامی ثمربخش خواهد بود که افراد کار آمد مکان مناسب – زمان مناسب و امکانات ضروری برای اجرای آن به نحو مطلوب آماده گرددو سپس نتيجه کار و تاثير آموزش بطور مستمر مورد ارزشيابی قرار گيرد. بر اساس يافته های اين پژوهش اساتيد ودانشجويان معتقدند که بطور کلی دوره اموزش پزشکی عمومی حداقل استاندارد موردنياز را که ميبايست به ان دست يابند فراهم نساخته است .بنابراين بازنگری اهداف اموزش پزشکی تلفيق علوم پايه وبالينی تغعير نگرش دانشجويان واساتيد در مواردی و مهارت برنامه ريزی درسی کاربرد شيوه های فعال در اموزش و اهميت بيشتر به تعليم استاد توصيه می شود. پيشنهادات و نظرات اساتيد و دانشجويان در خصوص اصلاح برنامه های آموزشی در نتيجه مقاله ارائه می شود. آدرس. مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی, دانشگاه علوم پزشکی شيراز, شيراز.
其他摘要:Introduction. The capability of the academic staff in teaching has a significant relationship with their awareness of educational process and curriculum. Taking the necessity of the curriculum and precise implementation of its parts as a system into account, reveals the academic staff’s thinking system and educational process. Education experts believe that the university student is the center of education. The instructors must arrange educational condition which involves the students in educational activities. In such a situation the continuance of thinking process is made possible and the students will have a feeling of efficiency. This present article aims at comparing the faculty and interns’ opinion about curriculum of medical education by surveying the viewpoints of the faculty and students who are involved in medical education. Methods. The subjects of this analytical descriptive study include the academic staff and interns of Shiraz University of Medical Sciences. Initially a questionnaire about educational process was prepared, containing (40) close, and one open ended questions about integration. To increase the reliability and validity of the questionnaire, it was piloted first. They were distributed and then collected by the researchers. Results. The findings of this study revealed that there was a significant difference between the attitudes of these two groups in some aspects of educational planning, objectives and clinical period. In some aspects, they had similar attitudes. Conclusion. Planning the objectives based on the community’s needs is the essential part of each educational program. We believe that bridging the gap between basic and clinical sciences, changing attitudes (faculty, student), developing skill in curriculum planning, teaching based on active methods and revision 0f the present curriculum are necessary.