标题:مقايسه تأثير دو روش ارايه واحد درسی تربيت بدنی 2 بر نگرش و عملکرد مرتبط با فعاليت جسمانی منظم دانشجويان دختر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
其他标题:Comparing the Effect of Two Methods of Presenting Physical Education Π Course on the Attitudes and Practices of Female Students towards Regular Physical Activity in Isfahan University of Medical Sciences
摘要:مقدمه: فعاليت جسمانی منظم بر روی ابعاد سلامتی جسمی، روانی و اجتماعی دانشجويان و جامعه اثر مثبت داشته و ارائه واحد تربيت بدنی دانشگاهها بر حصول اين مهم نقش دارد. اين مطالعه با هدف مقايسه نگرش و عملکرد مرتبط با فعاليت جسمانی و تربيت بدنی دانشجويان دختر در دو شيوه ارائه واحد درسی تربيت بدنی 2 بر اساس مدل بزنف و روش روتين انجام شد. روشها: در اين مطالعه نيمه تجربی و آيندهنگر، کليه دانشجويان دختر (113n=) دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که کلاسهای واحد درس تربيت بدنی 2 را در نيمسال اول سال تحصيلی 86-85 انتخاب کرده بودند، شرکت نمودند. کلاسها به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و تجربی تقسيمبندی شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه نگرش در مورد انجام فعاليت فيزيکی و به درس تربيت بدنی همراه با پرسشنامه فعاليت جسمانی بينالمللی بود. مداخله آموزشی در دانشجويان گروه تجربی به مدت دو ماه با برنامه آموزشی بر اساس اجزای مدل بزنف و گروه شاهد هم به مدت دو ماه تحت آموزش روتين واحد عمومی تربيت بدنی 2 قرار گرفتند. دانشجويان دو گروه، 2 و 4 ماه بعد از پايان برنامه آموزشی پيگيری شدند. اطلاعات با نرمافزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج: بعد از مداخله، گروه تجربی بطور معنیداری ميانگين نمره نگرش بالاتری در دو حيطه نگرش در مورد تربيت بدنی و فعاليت جسمانی نسبت به گروه شاهد کسب کرد. مجموع شدت فعاليتهای جسمانی انجام شده در گروه تجربی از توزيع بهتر برخوردار و بطور معنیداری نسبت به گروه شاهد بهتر بود. نتيجهگيری: بکارگيری مدلهای رفتاری از جمله مدل بزنف میتواند در طراحی برنامه درسی واحد تربيت بدنی 2 مؤثر واقع شود.
其他摘要:Introduction: Regular physical activity has a positive effect on physical, mental, and social health aspects of students and society and presenting physical education course in universities plays an important role in achieving this goal. This study was performed with the aim to compare the effectiveness of two methods (Basnef and routine) of presenting physical education course on the attitude and practice of female students towards regular physical activity. Methods: In this quasi-experimental prospective study, all female students of Isfahan University of Medical Sciences (n=113) who had taken physical education (II) course in the first academic semester of 2006-2007 participated. Physical education classes were divided randomly into two experiment and control groups. The data gathering tools included two questionnaires, one for measuring attitude towards doing physical activity and also towards physical education course and one International Physical Activity Questionnaire (IPAQ). Students in the experiment group passed physical education course during two months based on BASNEF model and the control group passed the routine course during two months. All the participants were followed up 2 and 4 months after the end of the educational program. Collected data was analyzed by SPSS software. Results: After the intervention, the experiment group achieved a significantly higher mean score in two areas of attitude toward physical education and physical activity compared to the control group. The total physical activities performed in the experiment group had a better distribution and was significantly better than the control group. Conclusion: Employing behavioral models such as BASNEF model may prove helpful in developing the curriculum of physical education (II) course.