摘要:يکی از موضوعات اساسی در آموزش و ارزيابی دانشجويان رشتههای علوم پزشکی، ارتقای دانش، نگرش و مهارتهای مورد نياز آنان و ارزيابی صحيح و دقيق آنها است. آموزش و ارزيابی بايد به گونهای طراحی گردد تا دانشجويان قادر باشند پس از فراعت از تحصيل، آموختههای دانشی و مهارتی خود را در محيطهای کاری واقعی به کار بسته و توانايی انطباق خود با محيط کاری را داشته باشند. بنابراين، لازم است دانشجويان در محيطهای واقعی يا مشابه کار آينده آموزش ديده و در شرايط واقعی کار و يا محيطهای کاری شبيهسازی شده مورد ارزيابی قرار گيرند. شواهد علمی حاکی از آن است که ارزيابی تئوريک دانشجويان به کمک آزمونهای کتبی و يا شفاهی به تنهايی مشخص کننده مهارتها و توانمندیهای آنها نبوده و نيازمند روشهای ديگری است تا امکان سنجش جامعی از دستيابی به اهداف آموزشی را فراهم سازد. بدين منظور پروفسورهاردن (Harden) و همکاران در دهه 1970 روش ارزيابی (OSCE)Objective Structured Clinical Examination را برای سنجش صلاحيتهای بالينی دانشجويان پزشکی طراحی کردند تا مهارتهای بالينی آنها به صورت مجزا در ايستگاههای از پيش تعيين شده و با سقف زمانی مشخص مورد ارزيابی قرار گيرد(1). در شکل 1 که به هرم ميلر(2) Miller)) معروف است روشهای ارزيابی مناسب برای سطوح مختلف يادگيری نشان داده شده است. همانگونه که در شکل ديده میشود OSCE، به عنوان يک آزمون عينی ساختار يافته، روش مناسبی برای ارزيابی چگونگی انجام مهارتهای فردی (Shows How) معرفی شده است.