摘要:مقدمه: امروزه توانايی تنظيم و مديريت هيجانات استادان در کلاس درس، مقولهای بسيار مهم و تعيينکننده برای تدريس موفق و مؤثر است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تعيين رابطه بين هوش هيجانی استادان و اثربخشی تدريس و به کارگيری مؤلفههای تدريس اثربخش استادان دانشگاه علوم پزشکی بود. روشها: دراين پژوهش توصيفی همبستگی جامعه آماری شامل کليه استادان دانشگاه علوم پزشکی مازندران بود که در سال تحصيلی 92-91 مشغول به تدريس بودند (393نفر). مطابق با جدول حجم نمونه کرجسی و مورگان، 191 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محققساخته تدريس اثربخش و پرسشنامه هوش هيجانی بار _ ان بود. تجزيه و تحليل دادههای پژوهش با استفاده از شاخصهای آمار توصيفی و همبستگی پيرسون و تحليل رگرسيون انجام شد. نتايج: بين متغير هوش هيجانی استادان با انجام تدريس اثربخش توسط آنها رابطه معناداری مشاهده شد (05/0p<). هوش هيجانی استادان با ضريب معناداری قدرت پيشبينی تدريس اثربخش را نشان داد (78/0, ß= 0005/0p<). بين هوش هيجانی استادان و به کارگيری همه مؤلفههای تدريس اثربخش(طراحی تدريس، اجرای آموزش، مديريت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشيابی و برخورداری از ويژگیهای مطلوب شخصيتی) رابطه معناداری وجود داشت (05/0p<). نتيجهگيری: نتايج بيانگر آن بود که با کنترل متغيرهای سن، جنس و تحصيلات استادان، فاکتور هوش هيجانی قادر است با قدرت بالايی اثربخشی تدريس استادان را پيشبينی نمايد. به بيان ديگر، برخورداری استادان از هوش هيجانی بالا، میتواند عاملی تعيينکننده در اثربخشی تدريس آنان باشد.
其他摘要:Introduction: The ability to set and manage faculty members’ emotions in classrooms is an important and determinant factor in successful and effective teaching. The main objective of this study was to determine the relationship between emotional intelligence and effectiveness of teaching and implementation of effective teaching components by faculty members of Mazandaran University of Medical Sciences. Methods: This descriptive study was conducted on 393 faculty members of Mazandaran University of Medical Sciences who were teaching in 2012-2013 academic years. A sample of 191 faculty members was selected according to krejcie and Morgan’s sample size table. Research tools were a research-made effective teaching questionnaire and Bar-Ann emotional intelligence questionnaire. The collected data were analyzed using descriptive statistics, Pearson Correlation and Regression analysis. Results: The findings showed a significant relationship between faculty members’ emotional intelligence and their effective teaching (p< 0.05). Their emotional intelligence was able to predict the effective teaching with a significant coefficient (ß=0.78, p<0.0005). There was a significant correlation between faculty members’ emotional intelligence and implementation of all the components of effective teaching (teaching design, education, classroom management, human relations, assessment, and desired personality traits) (P<0.05). Conclusion: The results indicated that by controlling variables such as age, gender, and education of faculty members, emotional intelligence can strongly predict the effectiveness of their teaching. In other words, faculty members` high emotional intelligence could be a determining factor for their effective teaching.
关键词:هوش هيجانی; تدريس اثربخش; پيشبينی تدريس اثربخش; استادان دانشگاه
其他关键词:emotional intelligence; effective teaching; university professors