摘要:مقدمه: نارسايی قلبی يکی از شايعترين بيماریهای مزمن است که با کاهش کيفيت زندگی همراه است. با توجه به نقش مثبت آموزش در ارتقای کيفيت زندگی، يافتن يک روش آموزشی مناسب در بهبود کيفيت زندگی اين بيماران حائز اهميت است. اين مطالعه باهدف مقايسه دو شيوه آموزشی فردی و همتا بر کيفيت زندگی بيماران مبتلا به نارسايی قلب انجام يافته است. روشها: اين مطالعه نيمه تجربی در سال 92 در بيمارستان اکباتان دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام گرفت. 64 بيمار مبتلا به نارسايی قلبی به صورت تصادفی به دو گروه آموزش فردی و همتا (هر گروه 32 نفر) تقسيم شدند. بعد از آماده کردن گروه همتا، 4 جلسه آموزشی توسط افراد همتا برای گروه همتا در طول يک ماه اجرا شد. آموزش فردی توسط پژوهشگر به مدت 15 تا 20 دقيقه صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها ازترجمه پرسشنامه فرانس و پاورس بود که جهت کيفيت زندگی بيماران قبل، بلافاصله بعد، يک ماه بعد از مداخله توسط هر دو گروه تکميل گرديد. جهت تحليل يافتهها از آزمونهای آماری توصيفی و استنباطی (تی مستقل، من ويتنی، کای دو) استفاده شد نتايج: ميانگين نمره کيفيت زندگی قبل از مداخله در هر دو گروه همتا و فردی تفاوت معناداری نداشت (12/ 0=p). بلافاصله بعد از اجرای مداخله ميانگين کل کيفيت زندگی در هر دو گروه همتا و فردی به ترتيب 1/10±1/142 و 9/10±147 از مجموع200 بود و تفاوت ميانگينها معنادار بود (039/0, p= 10/2t=). نتايج يک ماه بعد از مداخله در هر دو گروه همتا و فردی به ترتيب 6/7±6/170، 8/10±8/132 که اين تفاوت نيز معنادار بود (0001/0, p= 11/16t=) بود. نتيجهگيری: نتايج نشان داد که هر دو شيوه آموزشی منجر به افزايش کيفيت زندگی میگردد اما تأثير شيوه آموزش همتا در طولانی مدت بيشتر است.
其他摘要:Introduction: Heart failure is one of the most common chronic diseases associated with reduced quality of life. Given the positive role of education in improving quality of life, finding a suitable educational method to improve the quality of life of these patients is important. This study aimed to compare two methods of individual and peer education on quality of life in patients with heart failure. Methods: This quasi-experimental study was performed on 64 patients with heart failure in Ekbatan Hospital in 2013. The participants were randomly assigned to individual educational and peer educational groups (each, n = 32). After preparing the peer group, 4 peer-to-peer educational sessions were held during a month. Individual education was conducted by the researcher for 15 to 20 minutes. The data collection tool was the translation of Ferrans and Powers’ quality of life questionnaire. The questionnaire was completed by both groups before, immediately after, and one month after the intervention. Data were analyzed using descriptive and inferential statistical tests (independent t-test, Mann-Whitney, chi-square test). Results: There was no significant difference between mean scores of quality of life before the intervention in both peer and individual groups (p=0.12). The mean scores of quality of life, immediately after the intervention, were 142.1±10.1 and 147±10.9 (out of 200), in the peer and individual groups respectively showing a significant difference (p=0.039, t=2.10). Results of one month after the intervention were 170.6±7.6 and 132.8±10.8 in the peer and individual groups respectively which also showed a significant difference (p=0.0001, t=16.11). Conclusion: The results showed that both of educational methods lead to the promotion of quality of life. However the impact of peer educational method is stronger in the long term.
关键词:آموزش همتا; آموزش فردی; بيماران نارسايی قلب; کيفيت زندگی.
其他关键词:Peer education; individual education; heart failure; quality of life.