چکيده
هدف: هدف از اجرای اين پژوهش ارزيابی ميزان تأثير گروه درمانی شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و اضطراب بيماران مبتلا به اختلال خلقی بوده است.
روش: آزمودنیهای پژوهش را 14 بيمار بستری در بخش روانپزشکی مردان بيمارستان نور در شهر اصفهان با تشخيص اختلال خلقی در دوره افسردگی تشکيل دادهاند که بهطور تصادفی در دو گروه آزمايشی و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه طبق معمول دارو مصرف نمودند. پيش از مداخله درمانی هر دو گروه با پرسشنامه افسردگی بک و مقياس اضطراب زونگ مورد ارزيابی قرار گرفتند. گروه آزمايشی افزون بر دارودرمانی در ده جلسه گروه درمانی شناختی- رفتاری شرکت نمودند و در گروه گواه بهجز دارو درمانی، هيچگونه مداخله روانشناختی انجام نشد. در پايان مداخله درمان غيردارويی، هر دو گروه بارديگر با آزمونهای يادشده مورد ارزيابی قرار گرفتند. دادههای بهدست آمده با استفاده از آزمونt وابسته و مستقل مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافتهها: يافتههای پژوهش نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری بهطور معنیداری )05/0(p< در کاهش افسردگی بيماران بستری مبتلا به اختلال خلقی مؤثر بوده است اما اين روش در کاهش اضطراب بيماران تأثير چشمگيری نداشته است.
نتيجه: گروه درمانی شناختی- رفتاری میتواند در کاهش افسردگی بيماران بستری مبتلا به اختلال خلقی مؤثر باشد.
Abstract
Objectives:The aim of this study was to assess the efficacy of cognitive-behavioral group therapy in reducing the level of depression and anxiety in patients with mood disorder.
Method:14 patients diagnosed with mood disorder were selected randomly from the psychiatric ward of
Findings: Cognitive-behavioral group therapy significantly reduced depression in patients diagnosed with mood disorder, but this method did not have a substantial impact on reducing the patients’ anxiety.
Results:Cognitive-behavioral group therapy may be effective in reducing depression in patients diag- nosed with mood disorder.