چکيده
هدف: هدف از اين بررسی مقايسه ميزان عنصر روی موجود در موی کودکان مبتلا به سندرم داون، فلج مغزی، ميکرو- ماکرو و هيدروسفالی با افراد بهنجار و تعيين رابطه ميان غلظت روی و اين ناهنجاریها در کودکان ايرانی است.
روش: در اين بررسی نمونههای موی سر افراد برای برآورد ميزان روی انتخابشد. از آنجا که بسياری از شرايط آسيبشناسی سبب تغيير در عناصر کمياب موجود در مو میشوند، نمونههای متعلق به افراد بهنجار و بيمار با طيف سنج جذب اتمی تجزيه و تحليل شدند.
يافتهها: افراد بيمار دارای سطح روی بالاتری در مو نسبت به افراد بهنجار بودند.
نتيجه: با توجه به رژيم غذايی کودکان مورد بررسی در اين پژوهش نمیتوان اين افزايش ميزان روی را در موی سر اين کودکان به دريافت بالای روی از راه غذا نسبت داد. بنابراين، امکان دارد اين تجمع زياد روی در موی اين کودکان به ناهنجاریهايی وابسته باشد که اين کودکان از آنها رنج میبرند و از اينرو سبب دريافت يا مصرف روی توسط عوامل سلولی مانند آلبومين، ترانسفرين يا ديگر پروتئينهای وابسته به روی میشود.
Abstract
Objectives: The purpose of this survey was to compare the amount of zinc concentration between normal children and the children suffering from Down syndrome, cerebral palsy, micro-macrocephaly, and hydrocephaly in
Method: In the present study, the hair sam-ples were used to estimate zinc concentration. Whereas many pathological conditions are as-sociated with alteration of scarce elements in hair, samples of both normal children and pa-tients were analyzed by atomic absorption spectrophotometery.
Findings: The patients had significantly higher level of zinc concentration in hair samples than normal children
. Results: Considering the dietary of the children in the study, this increased level of zinc could not be attributed to qualitative dietary intake. Therefore, such a high accumulation of zinc uptake could be due to the very syndromes from which the children are suffering this could lead to receiving or using cellular substances such as albumin, transferrin, or other related proteins.