چکيده
هدف: در پژوهش حاضر تغيير در تشخيص اختلالهای شخصيت به دنبال درمان دارويی بيماران وسواسيـ جبری مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: اين پژوهش با طرحی نيمه آزمايشی 30 آزمودنی مبتلا به بيماری وسواسی ـ جبری را با استفاده از نمونه در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفر دارای اختلالهای شخصيت و 15 نفر بدون اختلالهای شخصيت به مدت 3 ماه با دارو تحت درمان قرار داده است. ابزارهای به کار برده شده شامل فرم مشخصات جمعيت شناختی، مقياس درجهبندی افسردگی هاميلتون، مقياس وسواسی ـ جبری يل ـ براون و پرسشنامه بالينی چند محوری ميلون ـ2 بوده است. آزمودنيها از نظر متغيرهای مؤثر بر پيامد درمانی همتا سازی شده بودند. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از روشهای آماری آزمون t ، خی دو، منـ ويتنی و ويلکاکسون انجام گرفته است.
يافتهها: در گروه بيماران وسواسی ـ جبری با اختلال شخصيت، پيش و پس از درمان تفاوت معنيداری در تشخيص شمار اختلال شخصيت ديده نشد. مقايسه شمار اختلالهای شخصيت در گروه بيماران وسواسی ـ جبری بدون اختلال شخصيت پيش و پس از درمان تفاوت معنيداری نشان نداد. مقايسه شمار اختلالهای شخصيت پس از درمان ميان دو گروه با و بدون اختلال شخصيت تفاوت معنی داری نشان نداد. همچنين مقايسه صفات شخصيت در هر يک از گروهها در بيماران پيش و پس از درمان تفاوت معنی داری را نشان داد.
تيجه: درمان دارويی احتمالاً بر تغييرصفات شخصيت در بيماران وسواسی ـ جبری مؤثر است. اين تأثير بر نشانههای اين بيماری و يا با تأثير مستقيم برصفات شخصيت انجام ميگيرد.
Abstract
Objectives: This study was designed to examine the changes in the diagnosis of personality disorders of obsessive-compulsive patients following a pharmacological treatment.
Method: In a quasi-experimental design, 30 obsessive-compulsive patients (15 with and 15 without personality disorders) selected from an available sample, received pharmaceutical treatment for a period of three months. The tools used for this study included a demographic questionnaire, Hamilton Rating Depression Scale, Yale-Brown Obsessive-compulsive Scale, and MCMI-II. The subjects were matched in term of variables affecting treatment. The data were analyzed through a t-test, X2, Mann-Whitney and Wilcoxon statistical methods.
Findings: No significant difference was found in the number of personality disorders diagnosed before and after treatment in either group of obsessive-compulsive patients (with and without personality disorders). However, as a result of a personality trait comparison, a significant difference was indicated between the aforementioned groups before and after treatment.
Results: Pharmaceutical treatment is more likely effective in bringing about changes in personality traits of obsessive-compulsive patients. Such an impact is either influential in alteration of the ways by which this illness is manifested or by affecting personality traits directly.