فکر نشر ويژهنامه حاضر زمانی ايجاد شد که در کنار غفلت، سستیها، تهديدها و مانعهای پيشروی بهداشت روان و پيشگيری از سوءمصرف مواد در کشور، تهديد مرگ بار ديگری بدن علاقهمندان و دلسوزان برنامه بهداشت روان و پيشگيری از اعتياد را به لرزه درآورد. اين تهديد انحلال تشکيلات ضعيف سلامت روان و اعتياد در وزارت بهداشت بود، که بهصورتی پنهان، آرام و بدون انجام فرايند کارشناسی از اواخر سال 1388 آغاز شد و تاکنون با طفرهرفتن مسئولان از پاسخگويی به چراها و چگونهها همراه بوده است. با اينکه آبهای ويرانگر و نگرانیها از آسياب و آسياببان دور شده است و مديران و کارگزاران مديريت سلامت روان و اعتياد با کوششی خستگيناپذير ادامه راه میدهند، سايه تهديد و غفلت همچنان بر سر سلامت روان جامعه سنگينی میکند. اين شماره در نظر دارد با ياريجويی از دانش و تجربه صاحبنظران به چارهجويی اين مهم بپردازد.
پس از جلب رضايت مديران سلامت روان و اعتياد در وزارت بهداشت برای فراخوان ارسال مقاله، گزارش و نقطهنظر درباره چالشهای پيشروی بهداشت روان و پيشگيری از اعتياد، نشستی تخصصی با حضور صاحبنظران و تصميمگيران حوزه سلامت روان و اعتياد در انستيتو روانپزشکی تهران تشکيل شد، تا با گردآوری مباحث و ديدگاههای مطرحشده بتوان دورنمايی از چالشهای پيشروی بهداشت روان و اعتياد را ترسيم کرد تا بدينوسيله سياستگزاران، پژوهشگران و متخصصان بتوانند دقيقتر و علميتر به موضوع بپردازند. يافتههای اين جلسه در يک مقاله با عنوان «چالشهای بهداشت روان و اعتياد: گزارش نشست تخصصي» آورده شده است (منصوری، شريعت، ميرزايی، دارالشفا و بوالهری، 2011).
تعدادی از مقالهها نيز دربرگيرنده نظر تخصصی و ارزشمند مرتبط با موضوع و بيانکننده ديدگاههای نو يا بخشهای مغفولمانده بهداشت روان و اعتياد است. اين مجموعه مقاله بيانگر ديدگاهها و تجربه طولانی متخصصانی است که گاه تنها اشارهای از آنها میتواند رهگشای بخشی از چالشها و نگرانیهای سامانه سلامت روان باشد، از جمله ميتوان به مقالههای «سلامت روانی- اجتماعی و راهکارهای بهبود آن» و «برخی از چالشهای بهداشت روان و اعتياد در ايران» اشاره کرد که با ارايه گزارشی از روند موجود و نگرانيها، به چارهجويی پرداختهاند و راهکارهايی برای برونرفت از وضعيت موجود بيان کردهاند (نوربالا، 2011؛ صابری زفرقندی، 2011). روانپزشکی جامعهنگر (اجتماعی) شايد يکی از مهمترين زمينههای ناديده گرفتهشده روانپزشکی جامعه امروز ماست. در کشور ما روانپزشکی به درمان در کلينيک و بيمارستانهای دربسته به سبک 50 سال پيش منحصر شده است. چند گزارش از اقدامات ارزشمندی که در اين زمينه در سالهای اخير و با ابتکار بخش خصوصی و همکاری دلسوزان دانشگاهی انجام شده است، در اين شماره آمده است؛ «گشودن درها؛ مقايسه سامانه سلامت روان ايتاليا، اتريش و ايران»، «گزارش بازديد از يک خانه اسکان حمايتی بيماران رواني» ، «مروری بر برنامههای آموزش روانپزشکی جامعهنگر» و «آموزش روانپزشکی در بهداشت روان: گزارش يک تجربه» از آن جمله هستند (طاهرخانی، 2011؛ زارعی، احمدزاداصل و بوالهری، 2011؛ شريفی، 2011؛ قاسمزاده، 2011). برنامه ادغام سلامت روان در خدمات بهداشتی اوليه هم به عنوان برنامهای با بيش از 20 سال سابقه در کشور مورد توجه قرار گرفته و شريعت و همکاران (2011) در مقالهای بررسيهای مربوط به آگاهی، نگرش و رضايتمندی مراجعان و کارکنان سامانه سلامت روان را بهطور نظاممند مرور کردهاند.
برنامهريزان و مسئولان سلامت روان هم مانند ساير بخشها در سالهای اخير به کاربرد رايانه و فنآوريهای نو در گردآوری و تحليل گزارشها روی آوردهاند. دو مقاله «طراحی سامانه ثبت خودکشی در کشور» و «پراکندگی جغرافيايی نيروی انسانی در سامانه ارايه خدمات سلامت روان در سال 1386» از جمله اين تلاشهاست (حاجبی و همکاران، 2011؛ احمدزاداصل و همکاران، 2011).
اعتياد جنبه ديگری است که تعدادی از مقالههای اين ويژهنامه به آن پرداختهاند. «بررسی کيفی نيازهای زنان برای درمان اعتياد» و «ارتباط اعتياد، تابآوری و مؤلفههای هيجاني» از اين دست هستند (رحيميموقر، ملايريخواه لنگرودی، دلبرپور احمدی، امين اسماعيلی، 2011؛ محمدی، آقاجانی، زهتابآور، 2011).
اميدواريم اين ويژهنامه با پرداختن به برخی از مهمترين موضوعها و چالشهای بهداشت روان و اعتياد کشور و بررسی آنها از جنبههای گوناگون و ارايه راهکارهايی برای برخورد با آنها، نقشی هر چند اندک در بهبود شرايط کشور داشته باشد و شايد که اين نشر سندی از تلاش خبرگان و آگاهان و گامی در راه رسيدن به اتفاقنظر در تحليل وضع موجود و تلاش برای تأمين سلامت روان جامعه باشد.