386 نفر از دانشجويان(181 زن، 205 مرد) که به شيوه نمونهگيری تصادفی ساده اتنخاب شده بودند ضمن پاسخ به پرسشنامه مشخصات جمعيتشناختی، مقياسهای سنجش منبع کنترل درونی- بيرونی راتر و نيز افسردگی بک را تکميل نمودند. تحليل دادههای پژوهش به کمک آزمون t ، تحليل واريانس و ضريب همبستگی نشان داد که 28% از دانشجويان، گرايش به منبع کنترل بيرونی و 72% گرايش به منبع کنترل درونی دارند. ميانگين نمرههای منبع کنترل درونی- بيرونی و نيز ميزان افسردگی در دو جنس تفاوت معنيدرای را نشان نداد. دانشجويان متأهل بيش از افراد مجرد گرايش به منبع کنترل درونی داشتهان دو ميزان افسردگی آنها کمتر از دانشجويان مجرد بود. افراد با منبع کنترل درونی بيش از افراد دارای منبع کنترل بيرونی به رشته تحصيلی خود علاقمند بودهاند. اما تفاوت معنيداری در ميانگين معدل درسی دانشجويان علاقمند و بيعلاقه به رشته تحصيلی خود ديده نشد. وجود افکار خودکشی و نااميدی نسبت به آينده در دانشجويانی که گرايش به منبع کنترل بيرونی داشتند در سطح معنيداری بيشتر از دانشجويان دارای منبع کنترل درونی بوده است. همچنين گرايش به منبع کنترل درونی و ميزان افسردگی دانشجويان همبستگی معنيدار منفی نشان داد. افت شديد عملکرد تحصيلی در دانشجوياني که منبع کنترل بيرونی داشتهاند در مقايسه با کسانی که گرايش به منبع کنترل درونی داشتهاند، بيشتربوده است. آزمون ضريب همبستگی پيرسون رابطه خطی معنيدار بين افزايش معدل درسی و گرايش به منبع کنترل درونی نشان نداد.