کيفيت زندگی 100 بيمار (24 زن و 76 مرد) مبتلا به اسکيزوفرنيا که بطور تصادفی انتخاب شدند با استفاده از پرسشنامه کيفيت زندگی و يسکانسين در مرکز روانپزشکی شهيد اسماعيلی درمرداد ماه 1375 مورد بررسی قرار گرفت. در اين بررسی که از نوع بررسيهای زمينه يابی – مقطعی بوده است، ارتباط خدمات پيگيری اين مرکز بر کيفيت زندگی بيماران نيز بررسی شد. دادههای پژوهش به کمک آزمون آماری خی دو و آزمون من ويتنی تجزيه و تحليل شد. نتايج نشان داد که کيفيت زندگی دو سوم بيماران در حد متوسط میباشد. تقريبا نيمی از بيماران در زمينههای گوناگون زندگی از جمله فعاليتهای اشتغالی، رضايت عمومی، روابط اجتماعی، آسايش روانی و سلامت جسمانی در سطح متوسط و در زمينههای علايم و فعاليتهای روزمره زندگی در سطح بالايی قرار داشتند. بيش از يک سوم بيماران از لحاظ سلامت روانی و فيزيکی در سطح پايينی بودند و در ضمن هيچ يک از متغيرهای جمعيت شناختی با کيفيت زندگی رابطه معنی داری را نشان نداد. مقايسه بين دو گروه مشمول و غيرمشمول طرح پيگيری، نشان دهندهآن بود که اين دو گروه از نظر سطح کيفيت زندگی بطورکلی و در زمينههای آسايش روانی، علايم و سلامت جسمی تفاوت معنی داری داشتند، اما در زمينه های رضايت عمومی، فعاليتهای روزمره زندگی، فعاليت اشتغالی، وضعيت اقتصادی، ويا روابط اجتماعی تفاوت معنی داری بين دو گروه ديده نشد.
The purpose of this study was to depict the quality of life the chronic schizophernics are experiencing in the community, with the aim of providing and appropriate care plan for these individuals. To this end the Wiscosin – Quality of life index (W-QLI) was administered to a sample of one hundred randomly selected patients who lived within the catchment area of the Shaheed Esmaeili Psychiatric Centre. The findings indicated that half of the patients enjoyed a medium level of satisfaction as far as the occupational activities, general satisfaction, social relations, psychological well being and physical health dimension of the index are concerned. One third experienced a low level of satisfaction as regards to mental and physical health domains. No significant correlations were found between the quality of life and patient's demographic variables. Comparing the results of patients under active follow up program and those who did not receive such services may partly explain these differences.