زمينه و هدف: پشم شيشه به فراوانی در توليد منسوجات و به عنوان يک ماده استحکام بخش در صنايع پلاستيک سازی و همچنين در توليد عايقهای رطوبتی و صوتی کاربردهای فراوان دارد با اين حال، اثرات تماس استنشاقی با اين ماده و ماهيت اين اثرات بر روی سيستم تنفسی، به دقت مورد مطالعه قرار نگرفته و در مورد آن اتفاق نظر وجود ندارد. بنابراين هدف از مطالعه حاضر ارزيابی اختلالات تنفسی احتمالی و تعيين ماهيت عوارض ريوی ناشی از مواجهه استنشاقی با اين ماده شيميايی در کارکنان يکی از واحدهای توليدی پشم شيشه در شيراز بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کوهورت تاريخی است. 49 نفر کارگر که به اقتضای شغل در معرض تماس با پشم شيشه بودند و 42 نفر از کارکنان فاقد پيشينه تماس با اين ماده به عنوان گروه مرجع از ميان تنها کارخانه سازنده پشم شيشه شيرازمورد ارزيابی قرار گرفتند.. برای تمام افراد، فرم پرسشنامه تنفسی استاندارد تکميل گرديد و برای انجام راديوگرافی ريه به يکی از مراکز درمانی اعزام شدند، همچنين آزمون عملکرد ريوی قبل از شروع کار انجام گرفت. سپس جهت بررسی ميزان مواجهه با ذرات پشم شيشه، غلظت قابل تنفس اين ماده در نواحی مختلف کارخانه اندازه گيری شد. تحليل دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای تی دانشجويی و زوجی، مجذور کا، تست دقيق فيشر، رگرسيون خطی و لجستيک صورت گرفت.
يافتهها: ميانگين و انحراف معيار سن و سابقه کار گروه مواجهه يافته بترتيب 34/7 ± 6/39 و 59/5 ± 2/11 سال بود. غلظت پشم شيشه در واحدهای پر گرد و غبار صنعت (لاين و تيشو) به ترتيب 5/44 و 27/6 ميلی گرم در متر مکعب هوا برآورد گرديد. شيوع علايم تنفسی و يافتههای غيرطبيعی در راديوگرافی قفسه سينه کارگران و گروه مرجع اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد (05/0 P> ).
ميانگين پارامترهای ظرفيت حياتی، ظرفيت حياتی سريع، ظرفيت حياتی سريع در ثانيه اول و نسبت ظرفيت حياتی سريع در ثانيه اول به ظرفيت حياتی سريع هر چند که در دو گروه متفاوت بود ولی اين اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (05/0 P> ). بين متغير سن و مدت مواجهه با «نسبت ظرفيت حياتی سريع در ثانيه اول به ظرفيت حياتی سريع» رابطه خطی معنی داری وجود داشت (05/0 P< )، به نحوی که با افزايش اين متغيرها اين نسبت کاهش مي يابد.
نتيجه گيری: نتايج اين مطالعه نشان می دهد که پشم شيشه با غلظت و مدت مواجهه فوق الاشاره سبب کاهش قابل توجه و معنی دار ظرفيتهای ريوی و ايجاد تغييرات غير طبيعی راديوگرافی ريه و ازدياد علائم تنفسی نمی گردد.
Background and aims
Fiberglass is extensively used in the manufacture of textiles, as a fortifying substance in plastic industry and in the production of sound proof and thermal insulators. However, despite its wide application, the nature of its respiratory effects, if any, is a controversial issue and has not been thoroughly investigated. The purpose of this study was, therefore, to assess the possible pulmonary reactions associated with this compound.
Methods
Forty nine fiberglass workers and 42 unexposed employees as the referent group from a local fiberglass industry were studied. Standardized respiratory questionnaires were administered to them; they underwent chest x-ray and the parameters of their pulmonary function were measured. Moreover, respirable dust concentrations were measured in different dusty worksites.
Results
The average (mean±SD) age of exposed individuals and length of exposure to fiberglass were 39.6±7.34 and 11.2±5.59 years, respectively. Atmospheric concentrations of respirable fraction of fiberglass dust in the Line and Tissue units were found to be 44.5 and 6.27 mg/m 3 , respectively. Prevalence of respiratory symptoms and abnormalities in chest x-rays of exposed and unexposed subjects and the results of their lung function parameters were not significantly different (P>0.05). However,significant associations between length of exposure to fiberglass and age with FEV 1 /FVC ratio (P<0.05) were noted.
Conclusion
Our data provide further evidence in favor of the notion that exposure to fiberglass dust is unlikely to be associated with respiratory symptoms, abnormal radiographic changes or functional impairments of the lungs.