زمينه و هدف: تا به امروز اطلاعات کافی درباره اثرات سمی دولوميت وجود ندارد. هدف از انجام اين مطالعه تعيين ميزان مواجهه کارگران حفار يکی از سدهای در حال احداث استان فارس با گردوغبار دولوميت و ارزيابی اثرات احتمالی اين ماده بر پارامترهای فونکسيون ريه و همچنين شيوع علائم اختلالات تنفسی و اختلالات راديوگرافيک ريه بود.
روش بررسی: اين مطالعه يک بررسی مقطعی (cross sectional) است که در سايت حفاری يکی از سدهای در حال احداث استان فارس صورت گرفت. جمعيت تحت مطالعه را 39 نفر کارگر مرد دارای مواجهه با دولوميت و 40 نفر کارگر مرد فاقد مواجهه (مرجع) تشکيل می داد. در اين مطالعه از پرسشنامه استاندارد بررسی علائم تنفسی برای تعيين ميزان شيوع علائم تنفسی استفاده گرديد. ميزان مواجهه کارگران با گردوغبار دولوميت نيز با استفاده از پمپ نمونه بردار فردی تعيين گرديد. همچنين از کارگران اسپيرومتری و راديوگرافی ريه بعمل آمد.
يافته ها: غلظت گردوغبار دولوميت بسيار بيش از حد مجاز مواجهه شغلی با اين ماده برآورد گرديد. فراوانی کليه علائم تنفسی در افراد مواجهه يافته بيشتر از گروه مرجع بود و اين تفاوت ها از نظر آماری نيز معنی دار بود (05/0> P ) . بعلاوه اکثر پارامترهای عملکرد ريه در گروه دارای مواجهه کمتر از گروه مواجهه بود. هر چند که اين تفاوتها تنها در مورد نسبت FEV1/FVC معنی دار بود (05/0> P ) . هيچگونه تفاوت معنی داری بين دو گروه از نظر ميزان بروز اختلالات راديوگرافيک ريه و بروز Opacity در کليشه های راديوگرافی وجود نداشت.
نتيجه گيری: نتايج مطالعه نشان می دهد که مواجهه ميان مدت با غلظت های بسيار زياد گردوغبار دولوميت با بروز علائم اختلالات تنفسی ارتباط دارد .
Background and aims: To date, there is not enough information about the toxic effects of dolomite. The purpose of this study was to assess the extent to which digging and excavating workers involved in constructing a dam in Fars province were exposed to dolomite dust and to evaluate the possible effects of this exposure on the prevalence of respiratory symptoms, functional impairments and radiographic abnormalities of the lungs.
Methods: This cross sectional study was carried out at the constructing site of a dam in Shiraz, south of Iran. The study population consisted of thirty nine male workers with current exposure to dolomite dust and 40 healthy male unexposed employees. To determine the prevalence of respiratory symptoms, respiratory symptoms questionnaire were used. Personal dust samplers were used to assess the exposure concentrations. Additionally, subjects underwent lung function tests and chest X-ray.
Results: Atmospheric concentrations of dolomite dust exceeded current permissible levels. Exposed workers had significantly higher prevalence rates of respiratory symptoms than their referent counterparts (P<0.05) . Similarly, decrements were noted in most parameters of pulmonary functions of exposed workers, although the difference was only significant for FEV1/FVC ratio (P<0.05) . No significant differences were noted between exposed and referent subjects as far as their chest radiographs were concerned.
Conclusions: The findings of this study indicate that medium term exposure to very high concentration of dolomite dust is likely to be associated with respiratory symptoms.