امروزه با بزرگتر شدن مسائل و اهميت يافتن سرعت رسيدن به پاسخ، از الگوريتمهای جستجوی تصادفی به جای جستجوی همه جانبه فضای مساله، استقبال بيشتری میشود. در اين مقاله، مقايسه عملکرد الگوريتم بهينه سازی زنبوران عسل (HBMO) و بهينه سازی اجتماع ذرات (PSO) در طراحی کنترل کننده فيدبک خروجی برای STATCOM با هدف ميرايی نوسانهای فرکانس پايين، ارائه شده است. مسأله طراحی در ناحيه وسيعی از شرايط عملکرد و تنظيمات سيستم به صورت يک مسأله بهينه سازی با تابع معيار چند منظوره تبديل شده، با استفاده از هر دو الگوريتم HBMO و PSO حل میشود. کنترل کننده طوری تنظيم می شود تا مدهای الکترومکانيکی ناپايدار را به ناحيه مشخصی از صفحه مختلط انتقال دهد. تحليل مقادير ويژه و شبيه سازی غير خطی زمانی تحت اغتشاشات مختلف، با استفاده از هر دو پارامتر کنترلی STATCOM (کنترل ولتاژ خازن و کنترل ولتاژ ترمينال)(جدول 4)، کارايی کنترل کننده پيشنهادی را نشان میدهد. تحليل نتايج نشان میدهد که طراحی کنترل کننده ميرايی با استفاده از الگوريتم بهينه سازی زنبوران عسل، در مقايسه با الگوريتم اجتماع ذرات در ميرا کردن نوسانهای فرکانس پايين عملکرد بهتری داشته، همچنين، طراحی کنترل کننده بر اساس کنترل ولتاژ خازن (پارامتر φ) در مقايسه با کنترل ولتاژ ترمينال (پارامتر C) در ميرا کردن نوسانهای فرکانس پايين کارايی بهتری دارد و پايداری ديناميکی سيستم را افزايش می دهد.