از دیدگاه تاریخی و سببشناختی، اسکیزوتایپی بهدلیل ارتباط با اسکیزوفرنیا اهمیت دارد، ولی در الگوی تمامابعادی، اسکیزوتایپی را میتوان روی پیوستاری در نظر گرفت که آغاز آن حالت بهنجار و انتهای آن بیماری اسکیزوفرنیا و دیگر موارد آسیبشناسی است. در این دیدگاه اسکیزوتایپی دربرگیرنده صفاتی است که بهطور پیوستاری توزیع شدهاند؛ این صفات منابعی از تغییرات سلامتی و همچنین آمادگی برای روانپریشی هستند. مقاله حاضر با مرور پژوهشهای پیشین و با هدف بررسی اسکیزوتایپی با تمرکز بر ابعاد، الگوها، اسکیزوتاکسیا، ارتباطات و همایندی با وضعیتهای روانی مختلف و ابزارهای سنجش آن نوشته شد.
Schizotypal personality is important from both historical and etiological perspective, because of its relationship with schizophrenia. However, within a ‘fully dimensional’ framework, the schizotypy dimension could be extended to a continuum that starts from normal and ends up in schizophrenia and other pathological spectra. This perspective represents schizotypy as continuously distributed traits, which are sources of normal variations as well as predisposition to psychosis. The present study reviews schizotypy, focusing on the dimensions, models, schizotaxia, comorbidity and relationship with other psychological phenomena and measurement tools.