خواب و رؤیا، جایگاهی مهم در دین اسلام دارد. وحی، در اوایل بعثت پیامبر(ص) به واسطه رؤیای صادقه بوده است. نویسندگان اولیه اسلامی توجه خاصّی به خواب و تعبیر آن داشته و نوعی ادبیات غنی در این باب به وجود آوردهاند. عرفا و صوفیه، نسبت به اعتقادات و پیش فرضهایی که علمای اسلامی در کتابهای تعبیر خواب آوردهاند، آشنایی داشته و از آن پیروی کردهاند؛ اما برای آنها رؤیای صادقه اهمیت خاصی داشته و به واسطه آن به معرفتی منحصر به فرد که به سیر روحانی آنها کمک میکرده است، دسترسی مییافتند. این مقاله به بررسی خواب و رؤیا در آثار مولانا میپردازد. مولوی در آثار خود سخنی منظم و مفصل و یا نظریهای کامل، در مورد خواب و رؤیا ارائه نمیکند؛ بنابراین برای بررسی این مسأله، به پنج بخش عمده نسبت به خواب و رؤیا، پرداختهایم: 1- تقسیمبندی خواب و رؤیا و برخی تعاریف مربوط به آن، 2- عالم خواب و رؤیا، 3- ارتباط بین عالم رؤیا و بیداری، 4- رؤیت خدا در خواب، 5- مسأله برگشت به اصل. به واسطه این پنج بخش، ابعادی از مسأله خواب و رؤیا در آثار مولوی و جایگاه آن در نظر او روشن میگردد.