در بسیاری از موارد فرار دختران، یک راهبرد رفتاری انطباق یافته برای اجتناب از یک وضعیت خانوادگی ناسالم است. از سوی دیگر عوامل اجتماعی چون تجارب منفی در مدرسه و تأثیرات همسالان در بروز این پدیده قابلتوجه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیشبینیکنندگی سبکهای فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران اجرا شد. این بررسی توصیفی بر روی 42 دختر فراری و 42 دختر عادی شهر کرج در سال 1391به صورت مقطعی انجام شد. شرکتکنندگان در پژوهش بر اساس نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامههای سبکهای فرزندپروری بامریند (1972) و پرسشنامه اعتماد اجتماعی صفارینیا و شریف (1389) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری (اس پی اس اس – ویرایش هیجدهم) پردازش و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک فرزندپروری سهلگیرانه و استبدادی پیشبینیکنندههای مثبت و معنادار و سبک مقتدرانه و اعتماد اجتماعی پیشبینیکننده منفی و معنادار فرار دختران از خانه بودند. با توجه به اینکه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از کانون خانواده نشأت میگیرد و در پیوند با یافتههای پیشین، فرزندپروری، در میان قویترین پیشبینیکنندههای رفتارهای مجرمانه قرار دارد، سبکهای فرزندپروری ناکارآمد میتواند زمینهساز ایجاد مشکلات اجتماعی، هیجانی و رفتاری در نوجوانان باشد.