مسأله: قانونگرایی در هر جامعه سبب ایجاد استحکام و ثبات در مناسبات و روابط اجتماعی بین فردی و برقراری آرامش و احساس امنیت جامعه میشود و قانونگریزی مترادف با نظمگریزی است که عوارض آن قانع نبودن شخص به حقوق خود، تعرض به حقوق دیگران، عدم انجام تکالیف، گریز از مسؤولیت و رسیدن به مقصود به هر طریق ممکن است که میتواند ارکان سلامت روانی و اجتماعی جامعه را تهدید کند. با افزایش شهرنشینی انواع ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی پدیدار میشود. بیتوجهی به قوانین شهرنشینی و رعایت نکردن حقوق شهروندی موجب هرج و مرج و بینظمی اجتماعی میشود. بنابراین، هدف این مقاله بررسی تأثیر فرهنگ شهروندی بر میزان گرایش به قانونگریزی بوده است. روش: روش انجام پژوهش پیمایش بوده است. جامعه آماری، ساکنان 45-18 ساله شهر یاسوج بود که با استفاده از جدول لین تعداد 381 نفر به عنوان نمونه، تعیین و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی از نوع طبقهای- چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین فرهنگ شهروندی و گرایش به قانونگریزی، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین، بین هر یک از ابعاد فرهنگ شهروندی (مسؤولیتپذیری اجتماعی و مشارکت اجتماعی) و گرایش به قانونگریزی رابطه معناداری وجود دارد. مردان و افراد مجرد گرایش بیشتری به قانونگریزی، نسبت به زنان و افراد متأهل دارند.