期刊名称:Researches in Mystical Literature (Gawhar-i Guya)
印刷版ISSN:2008-3130
电子版ISSN:2476-3292
出版年度:2009
卷号:2
期号:3
页码:167-194
语种:Persian
摘要:درباره این بیت از دیوان خواجه: «پیر گلرنگ من اندر حق ازرقپوشان / رُخصت خُبث نداد ارنه حکایتها بود» از دیرباز تاکنون تفاسیر و معانی متعدد و گوناگونی مطرح گردیده است. در این مقاله، ابتدا دیدگاههای متقدمان را در چهار گروه کلی دستهبندی کرده آنها را به-اختصار نقد و بررسی میکنیم. سپس، با این فرض که در روششناسی شرح متون آنچه اهمیت دارد، بهدستدادن گونهای «پارادایم» یا انگاره هماهنگ برای فهم متن است و آنچه یک تفسیر را بر دیگری تفوّق میبخشد سازگاری بیشتر اجزاء پارادایمی است که شارح ترسیم کرده است، قرائت خود یا خوانش جدید را، از رهگذر برجستهسازی دو تقابل و قرار دادن این بیت در آن نظام تقابلی یا شبکه روابط، به گونهای صورت میدهیم که همخوانی بیشتری با سایر اجزاء دیوان و جهانبینی حافظ داشته باشد. قرائت ما در واقع گونهای دیگر از خوانش زرینکوب(1364) است.
其他摘要:Concerning this verse of Hafez: «pir-e Golrang-e man andar haq-e azraq-pušān / roxsat-e xobs nadād ar-na hekāyat-hā bud» , several interpretations and explications have been proposed up to now. In this paper, first, I have classified the previous views into four major classes, and reviewed and assessed them briefly. My assumption is that, in expounding the classical literary texts, the most important factor is to design and present a "paradigm" or "model" for reading the text, and the superiority of one explication over the others depends on the degree of consistency among different parts of the proposed paradigm. Based on this assumption, I have proposed my interpretation or reading by foregrounding two contrasts (one in Divan of Hafez and the other in the literature of Sufism and Islamic texts) and putting the verse within that contrast-system or semantic-net, so that a greater degree of consistency among different parts of Divan of Hafez and his world-view could be observed. My proposed construal is a new version, or a different reading, of Zarrinkub's explication (1364).