مقدمه: هدف از آموزش بالینی در دوره دکترای پزشکی عمومی کسب حداقل مهارتهای مورد انتظار از دانش آموختگان میباشد. آزمون صلاحیت بالینی به عنوان ابزاری جهت ارزیابی این حداقلهای یادگیری طراحی شده است. بررسی نظرات شرکتکنندگان در این آزمون میتواند گامی در جهت بهبود کیفیت برگزاری آن و برطرف کردن مشکلات باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی دیدگاه کارورزان شرکتکننده در آزمون صلاحیت بالینی انجام شد.
روشها: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوای مرسوم انجام شد. شرکتکنندگان در این مطالعه شامل 17نفر از کارورزان شرکتکننده در آزمون صلاحیت بالینی آبان ماه سال 1395 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند که در چهار گروه 4-6 نفره مصاحبه شدند. مصاحبهها پس از پیادهسازی به روش تحلیل محتوای مرسوم و با استفاده از نرمافزار MAXQDA-10 تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: در مجموع تعداد 93 کد اولیه استخراج شد. پس از حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه در نهایت72 استخراج شد که در 4 طبقه اصلی و 9 طبقه فرعی قرار داده شدند. طبقات اصلی شامل: شرایط برگزاری آزمون، محتوای آزمون، عوامل آموزشی مؤثر بر آزمون و شرایط ایستگاههای آزمون بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد عوامل آموزشی مؤثر بر آزمون از عمده عواملی باشد که آزمون صلاحیت بالینی را تحت تأثیر خود قرار میدهند. همچنین از دیدگاه آزمونشوندگان اهداف برگزاری آزمون به خوبی روشن نبوده و میتواند بر نتایج مورد انتظار تأثیرگذار باشد. با توجه به این که آزمون صلاحیت بالینی میتواند به عنوان ابزاری جهت ایجاد تلاش بیشتر در دانشجویان برای کسب مهارتهای لازم و مورد انتظار باشد، لذا انجام اقدامات اصلاحی و برنامهریزیهای منظم و سازماندهی شده در این زمینه ضروری است.
Introduction: The goal of clinical education in general medicine program is to achieve the minimum skills expected of graduates. Clinical competency exam is designed as a tool for assessing these minimum learning essentials. Exploring the viewpoints of examinees could be a step towards improving the quality of this exam and resolving its problems. The purpose of this study was to examine the viewpoints of interns participating in the clinical competency exam.
Methods: This qualitative study employed conventional content analysis approach. Subjects included 17 interns participating in the clinical competency exam in 2016 in Isfahan University of Medical Sciences who were interviewed in four groups of 4-6 people. Interviews were transcribed and then analyzed in MAXQDA-10 software.
Results: A total of 93 preliminary codes were extracted. Having the duplicates removed and similar codes integrated, 72 codes were extracted and classified into 4 main categories and 9 subcategories. The main categories were: “conditions of the exam administration, content of the exam, educational factors affecting the exam, and conditions of exam stations”.
Conclusion: It seems that educational factors affecting the exam are the major factors that influenced the clinical competency exam. Also, the objectives of the exam were not clear from the perspective of examinees which could affect the results. Since the clinical competency exam can be used as a tool to make students try more to acquire the necessary and expected skills, taking corrective measures and organized regular planning are essential in this area.