摘要:همواره هدف از راهاندازی و اجرای یک طرح پژوهشی، حصول به یک نتیجه کاربردی و قابل تعمیم برای جمعیت مورد مطالعه است. یکی از راههای قابلیت تعمیم نتایج یک طرح پژوهشی، نمونه گیری تصادفی از جمعیت تحت مطالعه است که این امر میتواند اعتبار خارجی مطالعه را ارتقاء دهد، اما عدم پاسخگویی افراد در نمونه آماری انتخاب شده، همواره میتواند به عنوان یک مشکل بر سر راه پژوهشگر باشد که منجر به ایجاد خطای انتخاب شده و قابلیت تعمیم مطالعه را کاهش میدهد(1و2). میزان پاسخگویی معمولاً به درصد پاسخگویی به اکثر سؤالات مورد نظر محقق در یک نمونه انتخاب شده از جمعیت تعریف میشود(3). برخی فاکتورها از قبیل خصوصیات افراد مورد مطالعه، روند پیگیری افراد، نحوه تماس اولیه با آنها، مدت زمان حضور افراد در مطالعه و علاقمندی آنها به موضوع مورد تحقیق بر روی میزان پاسخگویی جمعیت مورد مطالعه تأثیر میگذارد(4و5). مطالعات مختلف نشان دادهاند که معمولاً افرادی که تمایل به پاسخگویی ندارند دارای سن بالاتر، سطح تحصیلات کمتر، عمدتاً مرد، مصرفکننده سیگار و دارای نگرش منفی به حیطههای مختلف سلامتی هستند(6و7). پس میبینیم قضاوت آماری بدون در نظر گرفتن ملاحظات مربوط خصوصیات افرادی که از مشارکت در طرح اجتناب میورزند نمیتواند خیلی معقول و قابل تعمیم به کل جمعیت باشد. همیشه باید توجه داشته باشیم زمانی نتیجه یک مطالعه معتبر است که بین افراد پاسخگو و غیرپاسخگو در خصوص متغیرهای مورد مطالعه اختلاف معنادار وجود نداشته باشد. لذا آنالیز آماری صرفاً بر اساس افراد پاسخدهنده اطلاعات گمراهکننده و ناصحیحی در خصوص جمعیت مورد مطالعه خواهد داد. در واقع شدت خطا در مطالعه بستگی به نسبت افرادی که در روند مطالعه پاسخگو نبودهاند و همچنین بزرگی اختلاف بین افراد پاسخگو و غیرپاسخگو روی متغیرهای مورد مطالعه دارد(2). این موضوعی است که نویسندگان محترم در هنگام گزارش طرحهای خود باید مد نظر داشته باشند و حتماً به میزان پاسخگویی افراد مورد مطالعه، جهت قضاوت در خصوص تعمیم نتیجه مطالعه اشاره نمایند. البته بهتر آن است که تا حداکثر ، امکان مشارکت در مطالعه و پاسخگویی توسط شرکتکنندگان را به روشهای مختلف فراهم آورند.