摘要:هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با اختلال درخودماندگی بود. بدین منظوربا استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 24 کودک با اختلال درخودماندگی( 30 تا 54 ماهه ) از یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش آموزش تقلید متقابل را طی70جلسه( 3روز در هفته و هر جلسه 20 دقیقهای )دریافت کردند. در این پژوهش از آزمون گارز به عنوان پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس دادهها نشان داد که آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با درخودماندگی گروه آزمایش تاثیر معنی دار داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت روش آموزش تقلید متقابل منجر به بهبود نشانگان(تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارکلیشهای) در کودکان درخودمانده میشود. به بیان دیگر مداخله رفتاری ـ طبیعی به عنوان یک درمان انتخابی جدید و بالقوه مهم برای کودکان درخودمانده موثر است.
其他摘要:هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با اختلال درخودماندگی بود. بدین منظوربا استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 24 کودک با اختلال درخودماندگی( 30 تا 54 ماهه ) از یک مرکز توانبخشی و نگهداری کودکان درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش آموزش تقلید متقابل را طی70جلسه( 3روز در هفته و هر جلسه 20 دقیقهای )دریافت کردند. در این پژوهش از آزمون گارز به عنوان پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس دادهها نشان داد که آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان با درخودماندگی گروه آزمایش تاثیر معنی دار داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت روش آموزش تقلید متقابل منجر به بهبود نشانگان(تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارکلیشهای) در کودکان درخودمانده میشود. به بیان دیگر مداخله رفتاری ـ طبیعی به عنوان یک درمان انتخابی جدید و بالقوه مهم برای کودکان درخودمانده موثر است.