摘要:زمینه و هدف: امروزه میتوان از فرهنگ ایمنی در سازمانهای صنایع مختلف، به عنوان یک مزیت رقابتی بلند مدت نام برد که بهبود آن منجر به جلوگیری از وقوع حوادث پرهزینه برای انواع سازمانها در کشورهای مختلف میشود. بعد از حادثهی نیروگاه اتمی چرنوبیل و گزارش کارشناسان ایمنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد کاستیهای فرهنگ ایمنی در آن نیروگاه، روشهای مختلفی برای تعریف و سنجش مفهوم فرهنگ ایمنی در سازمانها و شیوههای تاثیرگذاری و ارتقاء آن مفهوم ارائه شده است. از طرف دیگر مفاهیم مدیریت دانش و یادگیری سازمانی نیز جزو موضوعاتی هستند که ارتباط تنگاتنگی با مفهوم فرهنگ سازمانی دارند و تحقیقات بسیاری جهت تحلیل اثرات آنها بر مولفههای گوناگون سازمانی در صنایع مختلف انجام شدهاست. در این راستا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استقرار فرایندهای مدیریت دانش در ارتقاء جایگاه مفهوم فرهنگ ایمنی در سازمان به اجرا درامدهاست. روش بررسی: در این تحقیق ابتدا مدل نظری مناسب در مورد ارتباط بین پنج مشخصهی فرایندهای مدیریت دانش ) اخذ دانش، تسهیم دانش، خلق دانش، کدگذاری دانش و نگهداشت دانش) و فرهنگ ایمنی در سازمان ارائه شد و سپس به صورت تجربی دادههای جمع آوریشده از نمونه آماری 98 نفره از کارکنان ایرانی درگیر در عملیات اصلی راکتورهای اتمی ایران با روش حداقل مربعات جزئی ( PLS ) از روشهای جدید تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری ( SEM ) مورد تجزیه و تحلیل همبستگی قرار گرفت. نرم افزار مورد استفاده در این تحلیل SmartPLS 3 بود و از پرسشنامه کیانتو ( Kianto, 2008 ) برای سنجش فرایندهای مدیریت دانش و پرسشنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی ( SCPQ-LH ) در سال 2017 برای سنجش سطح فرهنگ ایمنی در سازمان استفاده شد. در ادامه با توجه به عنوان شغلی کارکنان و ارتباط آن با موضوع ایمنی، مدل ارائه شده برای دو گروه 1- کارکنان بخشهای مرتبط با ایمنی مانند بخشهای حفاظت در برابر اشعه و HSE و .. و 2- دیگر کارکنان درگیر در عملیات اصلی راکتور هستهای مانند کارکنان بخشهای تولید، مهندسی یا کنترل کیفی نیز مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت و شدت نتایج همبستگی بدست آمده با توجه به ارتباط عنوان شغلی کارکنان به موضوع ایمنی مورد توجه قرار گرفت. یافته ها: یافتههای بدست آمده در این تحقیق نشان داد که مدیریت دانش قادر به تبیین 57 درصد از تغییرات متغیر فرهنگ ایمنی برای کارکنان عملیاتی این تاسیسات اتمی میباشد. به ویژه که نتایج تحقیق از تشدید این همبستگی به 62 درصد در میان پرسنل واحدهای مرتبط با ایمنی که فرایندهای مدیریت دانش را بیشتر برای دانش ایمنی بکار گرفته بودند در مقابل دیگر پرسنل فعال در عملیات اصلی تاسیسات (به میزان 53 درصد) حکایت داشت. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشانگر این موضوع است که استقرار فرایندهای مدیریت دانش، بویژه دانش مرتبط با ایمنی ) احتمالا در اثر تسهیل و بهبود مبحث یادگیری سازمانی) تاثیر مستقیمی در ارتقاء فرهنگ ایمنی در سازمان دارد و میتوان از سیستم مدیریت دانش به عنوان عاملی در جهت ارتقاء فرهنگ ایمنی در سازمان در بلند مدت بهره جست. در این راستا طرحریزی سیستم مدیریت دانش سازمان به صورت هدفمند و تاکید آن بر مدیریت دانش ایمنی میتواند به عنوان عاملی در جهت تشدید و تسریع ارتقاء فرهنگ ایمنی در سازمان بکارگرفته شود. از دیگر نتایج بدست آمده در این تحقیق ارتباط تنگاتنگ سیستم مدیریت دانش سازمان با موضوع یادگیری سازمانی است. که بر اساس این نتیجه فرایندهای مدیریت دانش تقدّمی بر مفهوم مدیریت دانش در سازمان ندارند و نمیتوان فرایندهای مدیریت دانش را به عنوان عامل سازندهی سازهی مدیریت دانش در سازمان در نظر گرفت بلکه مفهوم مدیریت دانش در سازمان وجود مستقلی است که تاثیر مستقیمی بر یادگیری سازمانی و مفهوم فرهنگ سازمانی دارد و حتی میتوان این سیستم را از طریق اثرات تاثیر آن بر موضوع یادگیری سازمانی تعریف کرد و سنجید.
其他摘要:Background and aims: Today, the safety culture in the High-Reliability Organizations (HRO) across various industries of a country is described as a long-term competitive advantage that can be considered as a factor in preventing costly events for organizations and countries. Therefore, promoting safety culture in such organizations can be weighed up as one of the main concerns of the organization and government managers and regulatory agencies. So how can industry managers, regulatory agencies and government officials help the organizations improve their safety culture? According to the results of this paper, the established processes of knowledge management system after sufficient time can enhance the organization's safety culture and help managers in this way. In this paper, we examine the relationship between the knowledge management system and the safety culture variables among Iran's nuclear reactors staff. According to the majority of safety culture scholars, Schein's organizational culture model (1992) has been used to address the safety culture in this research. Schein defines organizational culture: "A pattern of shared basic assumptions that the group learned as it solved its problems of external adaptation and internal integration that has worked well enough to be considered valid and, therefore, to be taught to new members as the correct way to perceive, think and feel in relation to those problems." Guldenmound (2000) declares: "In the way, Schein conceives and defines (organizational) culture, there is no need for a specific definition for safety culture. Basic assumptions permeate throughout the organization, including its aspect of safety." So safety culture can be treated as one aspect of the entire organizational culture. What comes from Schein's definition of organizational culture is that any cultural constructions and cultural activities in an organization or industry have to deal with collective learning. As a consequence, any efforts to enhance the safety culture of an organization should lead to positive learning experiences and cross the organizational learning membrane. Subsequently, these positive experiences gradually will penetrate to the organizational learning membrane and mix with the basic assumptions of organization members at this time new cultural assumptions will emerge. The authors believe that knowledge management systems in organizations can be used as the most effective tools for acquiring new knowledge and facilitating their learning. So that organizations via knowledge management systems can acquire knowledge and the culture of knowledge (according to practice-based perspective to knowledge) to develop their culture or promote their safety culture. For this reason, the implemented knowledge management system in an organization can be seen as a factor in promoting the concept of safety culture in that organization. Consequently, it is expected that a positive correlation is observed between these two variables over a relatively long term period. In this research, the knowledge management system has been considered in an exogenous construct and a reflective model about its core processes and safety culture variable. The reason behind this model is that the concept of knowledge management can exist as a pure entity in the organization because according to the perception of authors from the concept of practice-based perspective to knowledge the epistemology of knowledge management is related to organizational learning not to some processes in the organizations. This notion of knowledge management is opposed to the objective perspective and calls for a deeper understanding of learning and knowledge in organizations. Method: The research data were collected from employees in Iran nuclear reactors located in Tehran, Isfahan, Arak and Bushehr cities using a paper questionnaire. In these facilities, responses were acquired from 98 respondents, repr