摘要:در دهههای اخیر، تغییرات اجتماعی و رشد بخش خدمات، فضایی ایجاد کرده که طی آن احساسات افراد در روابط اجتماعی به ابژه تبدیل شده است. این روند در حوزة جامعهشناسی احساسات، «کالاییشدن احساسات» نام دارد و هدف مقالة حاضر، تفسیر بازنمایی کالاییشدن احساسات در یک فیلم سینمایی است. برای رسیدن به هدف فوق، فیلم سینمایی آرایش غلیظ به شیوة «نمونهگیری هدفمند» برای مطالعه انتخاب شد. روش تحلیل این مقاله، تحلیل روایت و متعلق به پارادایم تفسیری است. نتایج نشان میدهد گفتمان فیلم آرایش غلیظ، اقتصاد مبتنی بر مشاغل خدماتی را بازنمایی میکند که طی آن از کنشگران انتظار میرود بر احساسات خود بهمثابه سرمایه، حساب باز کنند و آنها را برای رسیدن به منافع مادی، وارد مبادلات و روابط اقتصادی کنند. این گفتمان، خط داستانی را به کار میگیرد تا نشان دهد شخصیتهای فیلم که همگی در بخش خدمات مشغول به کار هستند، بر احساسات خود «کار احساسی» انجام میدهند تا آن احساسات را متناسب با سازوکار شغلی خود بروز دهند و به هدف خود برسند. دراینراستا، «قواعد احساسات» این مشاغل، بهدلیل فردیشدن بیشازاندازة جریان کار و نه بهدلیل نهادمند و قاعدهمندشدن رویة کار، فروش احساسات را از افراد طلب میکنند. این فروش، درواقع نوعی قمار بر سر احساسات است که در آن رسیدن به پول، نهایت کنشگری خواهد بود. ازمنظر گفتمان فیلم، شخصیتهای فیلم در روند کالاییشدن احساسات، هیچیک به هدف خود نمیرسند و همگی شکست میخورند.