摘要:امروزه مسائلی مانند شکست در تحصیلات، استرسهای اجتماعی، احساس ناامنی و حوادث منفی زندگی از جمله جدایی از والدین، ازدستدادن کار و یا محرومیت نسبی و هراس اجتماعی از عوامل اجتماعی هستند که بر استرسهای فرهنگپذیری در میان مهاجران واردشده به محیطهای فرهنگی جدید تأثیر زیادی میگذارند. هدف این مقاله بررسی رابطۀ بین محرومیت نسبی و هراس اجتماعی با استرسهای فرهنگپذیری مهاجران واردشده به شهر طبس است. روش پژوهش در این مطالعه، پیمایش است و از ابزار پرسشنامۀ محققساخته برای اندازهگیری استفاده شده است. جامعۀ آماری، مهاجران واردشده به شهر طبس هستند که تعداد 200 نفر به شیوۀ نمونهگیری خوشهای برای مطالعه انتخاب شدند. از اعتبار صوری و سازه برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار استفاده شد. از روشهای آماری ضریب همبستگی و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیهها استفاده شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد رابطهای معنیدار بین متغیرهای مستقل محرومیت نسبی (56/0=r)، هراس اجتماعی (31/0=r)، میزان تحصیلات (19/0=r) و متغیر وابستۀ استرس ناشی از فرهنگپذیری مهاجران واردشده وجود دارد. همچنین وضعیت اشتغال و وضعیت تأهل بر استرسهای فرهنگپذیری، تأثیری معنادار دارند. افزایش میزان هراس اجتماعی و محرومیت نسبی برای مهاجران واردشده به جامعۀ مقصد یا فرهنگ جدید، استرسهای فرهنگپذیری مهاجران را در ابعاد یکپارچگی و همانندی آنها با فرهنگ جامعۀ مقصد میتواند کاهش دهد و به افزایش استرسهای فرهنگپذیری در دو بعد احساس جدایی و حاشیهنشینی منجر شود. میتوان استنباط کرد افزایش میزان محرومیت نسبی و همچنین هراس اجتماعی در استرسهای فرهنگپذیری مهاجران واردشده به محیط فرهنگی جدید میتواند اختلال ایجاد کند.