摘要:بعد از دهۀ 1970 نوعی چرخش مطالعاتی از تمرکز صرف بر وجوه تولید به وجوه مصرف بهویژه مصرف فرهنگی و نوعی چرخش تبیینی از تأکید بر متغیرهای بهاصطلاح «سخت» مانند طبقه، به تأکید و توجه به متغیرهای به اصطلاح «نرم» مانند هویت اتفاق افتاد. بر اساس این، پژوهشگران به مصرف موسیقیایی که یکی از مهمترین گونههای مصرف فرهنگی است و تبیین آن بر اساس هویت جمعی توجه کردند. با وجود این، جامعهشناسان جامعۀ ما به هر دو واقعیت بررسی مصرف گونههای موسیقیایی و تبیین آن بر اساس عوامل فرهنگی، کمتر توجه کردهاند. با درنظرگرفتن محدودیتهای بالا، مقالۀ حاضر نتیجۀ پژوهشی کمّی - پیمایشی است که دربارۀ رابطۀ مصرف گونههای موسیقیایی با هویت جمعی انجام شده است. جامعۀ آماری پژوهش، دانشجویان لر دانشگاه یاسوج بودهاند که برای دسترسی به آنان از شیوۀ نمونهگیری طبقهای چندمرحلهای متناسب با حجم استفاده شد. بر اساس نتایج پژوهش، مصرف موسیقی پاپ و موسیقی کلاسیک غربی بهترتیب پرمصرفترین و کممصرفرین گونههای موسیقیایی دانشجویان بودهاند. رابطۀ هویت قومی با مصرف گونههای موسیقیایی محلی، پاپ و مذهبی، مثبت و معنادار و با موسیقی سنتی و غربی، غیرمعنادار بود. رابطۀ هویت ملی با مصرف گونههای موسیقیایی غربی و پاپ، منفی و معنادار، با موسیقی مذهبی، مثبت و معنادار و با سایر گونههای موسیقی غیرمعنادار بود. رابطۀ هویت جهانی با مصرف گونههای موسیقیایی غربی و پاپ، مثبت و با موسیقیهای سنتی، محلی و مذهبی، منفی و معنادار بوده است. درنهایت میتوان گفت میزان برجستگی، تعهد و تعلق به هر یک از گونههای هویت جمعی، ذائقۀ مصرف موسیقیایی فرد را به سمت و سوی مصرف یک نوع موسیقی خاص سوق میدهد؛ به عبارتی افراد منفعلانه موسیقی مصرف نمیکنند، بلکه فعالانه متناسب با سرمایههای هویتی خود موسیقیهای خاصی را انتخاب و مصرف میکنند.