摘要:مقاله حاضر به بررسی جهتگیری عاطفی افراد دو نسل 18-35 سال و 36-55 سال، نسبت به والدین آنها، در شهر سبزوار میپردازد. پرسشهای اصلی این پژوهش، این است که آیا جهتگیری عاطفی نسبت به والدین در طول دو نسل تغییر یافته است و به طور کلی، چه عواملی تبیین کننده این جهتگیری بودهاند؟ روش مورد استفاده، روش پیمایشی است و بدین منظور نمونهای 398 نفری از ساکنان متأهل شهر سبزوار در فاصله سنی 18 تا 55 سال از طریق نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و با استفاده از پرسشنامه مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از نظریه بنگتسون، رابطه متغیرهای انسجام کارکردی، انسجام ارزشی، عوامل ساختاری، انسجام معاشرتی و نیز متغیرهای اجتماعی - اقتصادی مانند وضعیت اشتغال، درآمد و تحصیلات، با جهتگیری عاطفی پاسخگویان نسبت به والدین بررسی شد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که رابطه معنیداری بین متغیرهای انسجام کارکردی و معاشرتی با جهتگیری عاطفی در هردو نسل وجود دارد و با افزایش این متغیرها، جهتگیری عاطفی افراد نسبت به والدین صمیمانهتر میگردد، اما رابطه متغیر جهتگیری ارزشی با متغیر وابسته فقط در نسل جوان معنیدار است و سایر متغیرهای یادشده رابطه معنیداری با متغیر وابسته ندارند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که در نسل جوان، مهمترین عوامل تعیینکننده جهتگیری عاطفی افراد نسبت به والدین، انسجام ارزشی و محل تولد است و در نسل مسنتر، مهمترین متغیر تعیینکننده جهتگیری عاطفی، انسجام کارکردی (فراوانی مبادلهها و کمکهای مالیفیزیکی) است. این یافتهها نشان میدهد که افراد نسلهای جدید، تحت تأثیر فرایندهای توسعه و تغییر اجتماعی، بیشتر حامل ارزشهای جدید هستند تا اندازهای که این ارزشها، جهتگیری عاطفی آنها را نسبت به والدینشان تحتالشعاع قرار میدهد، اما در نسل میانسال شاهد تغییر ارزشی معنیدار نسبت به نسل والدینشان نیستیم. با این حال اگر چه عوامل تبیین کننده جهتگیری عاطفیِ افراد نسبت به والدین در دو نسل متفاوت است، اما تفاوت معنیداری در این جهتگیری در بین دو نسل وجود ندارد.