摘要:دنیای کنونی، دنیای روابط کوتاه و مقطعی است و لذا افراد بیش از آنکه خود را به سبب تفاوتها یا شباهتهایی در ویژگیهای انتسابی و اکتسابی بشناسند، خود را با ویژگیهای ظاهری و آشکار میشناسند و ظاهر هر فرد نشاندهنده هویت فردی اوست. به عبارتی، منبع اصلی و اولیه شکلگیری ارتباط و تفسیر معنای هر چیزی ظواهر خواهد بود. زنان به عنوان نیمی از جامعه، دارای ادراک، احساس و تصوراتیاند که به شناخت نیاز دارد. با توجه به اینکه آموختههای انسانی میتواند در پیدایش تصویر ذهنی بدن زنان عامل تعیین کننده باشد، بر این اساس هدف کلی انجام این تحقیق، شناخت عوامل اجتماعی و منابع جامعهپذیری مؤثر بر شکلگیری تصور ذهنی زنان از بدن خودشان است. این پژوهش از نوع پیمایشی است که به شکل توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری در این تحقیق زنان 18 تا 40 ساله شهر اصفهان بودند که از بین آنها 385 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود. آزمون مقدماتی بین 30 نفر از افراد جامعه مورد مطالعه انجام شد. از ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی پرسشنامه بهره گرفته شد. بر این اساس، پایایی گویههای مربوط به تصویر بدن، دیدگاه اطرافیان، مدیریت بدن و رسانه بالای 7/0 مقبول بوده و در حد خوب ارزیابی گردید. برای تحلیلهای آماری مورد نیاز از بسته نرمافزاری spss استفاده شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد زنان تحصیل کرده و مجرد و کم سنتر، نمره تصویر بدنی بالاتر و نگاه مثبتتری به بدن خود دارند. رسانه، خانواده، مدرسه و اطرافیان از عناصر تأثیرگذار بر تصویر بدن بودند و از میان این عناصر، رسانه قدرت تبیین بیشتری داشته است. به نظر میرسد جامعهپذیری فرد در طول زندگی میتواند در شکلگیری تصویر ذهنی بدن مؤثر واقع شود. مطالعات دیگر داخلی و خارجی یافتههای این پژوهش را تأیید میکنند.