摘要:یکی از حوزههای نوظهور جامعهشناسی که در سه دهۀ اخیر، از پیشینۀ پرباری برخوردار شده است، عواطف است. در دید اجتماعی، عاطفه فرایندی است که در آن کنشگران، موقعیتهای واقعی یا تخیلی اجتماعی را ارزیابی نموده و به آنها واکنش نشان میدهند. در این حوزه، عاطفه به عنوان منبع سوگیری و در مقابل خرد، تلقی نمیشود؛ بلکه نیرویی است که جریان تعامل را پیش می برد. نظریه پردازان این حوزه، بر نحوۀ ورود عاطفه در روابط بین شخصی و ساختاربندی تعاملات اجتماعی تأکید دارند. گروهی نیز در تلاش برای پیوند این حوزه با سطح کلان هستند. جامعهشناسی عاطفه یکی از متنوّعترین حوزههای جامعهشناسی است؛ چرا که نظریه پردازان از حوزههای مختلف در آن حضور دارند. در این مقاله، نظریههای جامعهشناسی عواطف از جمله نظریۀ روانکاوانۀ ترنر، نظریۀ قدرت ـ منزلت کمپر، و نظریۀ مبادلۀ اجتماعی لاولر بررسی میشود. سپس نقاط قوت و ضعف آنها در رابطه با جامعۀ ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
关键词:عاطفه;جامعهشناسی عاطفه;مبادله;قدرت ـ منزلت;ترنر;کمپر;لاولر;جامعه ایران