摘要:هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین با خطای بینایی ابینگهاوسبر یادگیری مهارت هدفگیریدر افراد مستقل از زمینه و وابسته به زمینهبود.دراینراستا، آزمونگروهی تصاویر پنهانشده بین 300دانشآموز پسربا میانگین سنی 08/1 ± 86/13 سال توزیع شد. براساسنمرههایبهدستآمده از آزمون، 60نفر بهصورتتصادفی در چهار گروه 15نفری مستقل از زمینه با ادراک هدف بزرگ، وابسته به زمینه باادراک هدف کوچک، مستقل از زمینه با ادراک هدف کوچک و وابسته به زمینه با ادراک هدف بزرگ، بهصورت همگنتقسیم شدند. برای اطمینان از تفاوتنداشتن گروهها، پیشآزمون اجرا شد.شرکتکنندگان تکلیف شوت تیلهرا بهمدت سه جلسه و هر جلسه، سهدسته کوشش پنجاهتایی را با خطای مربوطبه گروه خود تمرین کردند. با فاصلة 24 ساعت بیتمرینی، آزمون یادداری و 72 ساعت بعد، آزمون انتقال (همانند یادداری یک دسته کوشش چهلتایی) اجرا شدند. برای تحلیل دادهها از آزمون آنوای دوطرفه و برای بررسی اثر متقابل از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. مقایسة نتایج نشان دادکه اثر اصلی سبک شناختی در یادداری و اثرهای اصلی (سبک شناختی و خطای بینایی) و همچنین، اثر متقابل (خطای بینایی × سبک شناختی) در انتقال معنادار بودند (P < 0.05). یافتهها تفاوتیمعنادار بین گروه وابسته به زمینه با خطای بینایی ادراک بزرگو سه گروه دیگر نشان داد.بهطورکلی، این پژوهش نشان دادکه برای افراد وابسته به زمینه تمرین با هدف بزرگ درکشده،تأثیر منفیدارد وتمرین با هدف کوچک درکشده یک مزیت است.
关键词:خطای بینایی ابینگهاوس;سبکهای شناختی;وابسته/ مستقل از زمینه;یادگیری حرکتی