摘要:هدف: فرضیه بازار کارا، از نظریههای بنیادین در علوم مالی محسوب میشود. کارایی یا ناکارایی بازار در راستای هدف کسب سود برای سرمایهگذاران در بازارهای دارایی بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش، بررسی شکل ضعیف کارایی در بازارهای ارز و طلا در ایران طی دوره زمانی فروردین 1359 تا شهریور 1397 برای بازار ارز و فروردین 1364 تا شهریور 1397 برای بازار طلا است. روش: با توجه اینکه روشهای خطی نمیتوانند امکان وجود شکست ساختاری و رفتار غیرخطی در سریهای زمانی مربوط به قیمت داراییها را مدلسازی کنند، در این مطالعه برای آزمون کارایی بازارهای ارز و طلا، از آزمون ریشه واحد غیرخطی مارکوف ـ سوئیچینگ استفاده شده است. یافتهها: یافتههای حاصل از برآورد مدل نشان میدهد، بر اساس روش خطی، در هر دو بازار ارز و طلا کارایی وجود دارد. این در حالی است که بر اساس آزمون ریشه واحد غیرخطی مارکوف ـ سویچینگ، کارایی در هر دو بازار بهصورت متغیر در زمان برقرار است. به بیان بهتر، در هر دو بازار، در برخی دورهها کارایی ضعیف است و در برخی دورهها ضعیف نیست. همچنین یافتههای این پژوهش نشان میدهد دلیل ناکارایی موجود در بازارهای مورد بررسی در برخی از دورهها، دخالت دولت در بازار بوده است. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، آزمونهای ریشه واحد خطی که تاکنون از آنها برای بررسی کارایی ضعیف در بازارهای دارایی استفاده میشد، برای بررسی دقیق این فرضیه توان کافی ندارد. دلیل آن نیز این است که سریهای قیمتی در بازارهای دارایی، بهصورت ذاتی رفتاری غیرخطی دارند، بنابراین، مدلسازی این متغیرها با روشهای خطی به نتیجهگیری اشتباه منجر خواهد شد.
关键词:بازارهای دارایی;کارایی بازار;آزمون ریشه واحد مارکوف ـ سویچینگ