摘要:نگرانی گستردهای که در مورد تامین مالی آموزش عالی در کشورهای مختلف دنیا به وجود آمده است منجر به تحرکات زیادی در صحنه واقعیت شده است. سیاستگذاران برای هدایت این الگو ترجیحاتی دارند و تلاشهایی را آغاز کردهاند و خود دانشگاهها نیز با درک شرایط جدید دست به ابتکاراتی زدهاند. هدف این پژوهش، تدوین الگوی مناسبی برای تامین مالی آموزش عالی ایران بود که با روش تحقیق ترکیبی صورت پذیرفت. در مرحله کیفی، پس از انجام مصاحبه و مراحل کدگذاری، الگوی مفهومی بر مبنای رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین ترسیم شد. در مرحله کمی نیز با طراحی پرسشنامه به عنوان ابزار سنجش الگو از مشارکت 155 نفر صاحبنظرکه به روش نمونهگیری تصادفی طبقاتی انتخاب شده بودند، استفاده شد. برای آزمون پرسشنامه از سنجش بارهای عاملی، محاسبه آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا استفاده شد که نشاندهنده نتایج قابل قبول بود و عمده گویهها از بار عاملی مناسبی برخوردار بودند. در مرحله بعد، ضرایب معناداری میان متغیرها و ضرایب استاندارد شده مسیرهای مربوط به فرضیهها محاسبه شد. از میان فرضیههای پژوهش، رابطه معنادار میان پدیده محوری الگو که تنوعبخشی درونزای تامین مالی بود با شرایط علی استقلال دانشگاهی و طبیعی بودن و خودجوشی تایید شد، اما رابطه معنادار آن با دسترسی عادلانه به آموزش عالی و قابلیت اتکای منابع مالی رد شد. همچنین رابطه معنادار میان تنوعبخشی درونزای تامین مالی با راهبردهای شبکهسازی اطلاعات، تجهیزات، توانمندیها و تجربیات، انگیزش مالی و روانی و معنوی، تقویت ارتباط ذینفعان، تمهید قوانین و مقررات و آییننامههای مورد نیاز تایید، اما با افزایش تعاملات و همکاریهای بینالمللی رد شد.
关键词:تامین مالی;نظام آموزش عالی;تنوعبخشی تامین مالی;نظریه داده بنیاد