摘要:تورم پدیدهای ساختاری و اقتصادی است که پیامدهای مهمی در سطح کنش و ساختار دارد. این پدیده بر جنبههای مختلف ذهنی و ارتباطی در زندگی روزمرۀ کنشگران تأثیر میگذارد؛ ازاینرو، کنشگران اجتماعی تجربه و سازوکارهای رویارویی معینی با آن دارند. هدف این مطالعۀ کیفی، دستیابی به معنا و تفسیر جوانان طبقۀ پایین از زندگی روزمره در شرایط تورم است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش انجام آن روش کیفی بنیانی است. مشارکتکنندگان با روش نمونهگیری هدفمند از نوع گلولهبرفی و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. روش گردآوری دادهها مصاحبۀ نیمهساختاریافته است که با 30 نفر مصاحبه شد. دادهها با فن کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شدند و درنهایت، 7 مقولۀ اصلی به دست آمد. تجربه و تفسیر جوانان در قالب این مقولات توصیف میشود: بحران انگیزه، بزرگسالی زودرس، عطش پول، غلتیدن در ابهام و روزمرگی، عادیپنداری، قناعتپیشگی و ناهنجاری تعاملی. نتایج تحلیل دادهها نشاندهندۀ شکلگیری نوعی احساس ابهام و بیهنجاری در زندگی روزمره است. این وضعیت بهتدریج بخشی عادی و ماندگار در زندگی مشارکتکنندگان تلقی میشد که پیامدهای مهمی در ابعاد خرد و کلان بهدنبال دارد.